Wednesday, December 31, 2008

قلب ِ من اندازه ی مشت ِ من است ... ببین بی انتهاست


تو سرما خوردی
من تب کردم
.
.
.
رابطه اش چیست 
یک تله پاتی درام؟؟
.
.
.
پس کی برمی گردی؟
دلم دارد برای ِ تو کوچک می شود 
.
.
.
دیشب مقارنه ی ماه و تو بی نظیر بود
مثل همیشه با کمی مه ِ ناب
و بیماری ِ من
.
خوب می شوم بیایی
;) :*

Sunday, December 21, 2008

خاطرات ِ من همه در تو خلاصه می شدن


شب ها که بغض می کنی 
دنیا سکوت می کنه
زمان به صفر می رسه
زمین سقوط می کنه
شب ها که بغض می کنی
به مرز ِ مرگ می رسم
به گریه کوچ می کنم
ببین چقدر بی کسم
دریایی از آرامشی
من طرحی از خروش رود
زیبا ترین شعر ِ جهان
چشمای ِ غمگین ِ تو بود
پشت کدوم ساعت شهر
درگیر ِ این سفر شدی؟
چه دیر به هم رسیدیمو
بی وقفه شکل ِ هم شدیم
تو که به غنچه کردن َ گلای باغچه دل خوشی
از عمق خاکستر شب
چگونه شعله می کشی
فرصت بده گریه کنم
که بی نهایت عاشقم
فکر گریز ِ از شب و طوفان این حقایقم
بگو کجای ِ زندگی
گم شده بودی عشق ِ من
که خاطرات ِ من همه در تو خلاصه می شدن

Saturday, December 20, 2008

! من اولین شاهد حضورت هستم.... همیشه

من اولین کسی هستم که تو را زنده می بینم
شاید اولین موجود زمینی
تو بعد از مدت ها نفس کشیدن
تازه به هوش آمده ای عزیز
تمام این مدت چشم های مکانیکی من به کهکشان
انتظار باران می کشید
شاید بشوید تمام دل تنگی های تو را
من اولین کسی هستم که تو را 
تمام زیبایی های تو را
و لطف تو را دیدم
مژده رسیده که در گوشه ی کهکشانی دیگر
موجوداتی زنده هستند
و ما تنها نیستیم
می بینی ؟
من
تو
گیاه سبز
ملخک
به همراه یه زمین بزرگ اندازه ی اینجا
خدا هم آن بالا نشسته و خدایی می کند
نفس هایم درون تنفس هایت نتیجه داشت
مدت هاست که انتظارش را می کشیدم
سلام
حالت خوب است؟
هنوز شال گردنت پیشم جا مانده
همان که با سلیقه ی خودم بافتمش

Thursday, December 18, 2008

قهوه ی ترک


دلم بغض داشت وقتی جبار و سحابی کله اسبی رو تو جنوب می دید و تو نبودی ...
آنتن های موبایلم هم داشت دونه دونه کم می شد و من تازه فهمیدم وسط بیابونم و تو دیگه من و نداری. مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد.... مشترک مورد نظر حالا حالا ها در شبکه هم موجود نمی باشد
اینجا داشت کم کم مه می شد و من حتی ماه سیزده روز رو به زحمت میدیدم چه برسه به ستاره هامون. گونه هام که مثل دو تا سیب سرخ از بین شال و کلاهم اومده بود بیرون مهمون دونه های برف بودن اما آب می شدن آخه داشتم به تو فکر می کردم
به اینکه الان داری دنبالم فریاد می کشی که جوجووووو کجایی؟؟؟ اما من نیستم و تو مثل بچه ها بغضت میگیره و همه رو زا به راه می کنی تا منو پیدا کنی. تو فکرم حتی حدس هایی که به ذهن زیبای تو خطور می کنه رو مرور می کنم. تمام خواب های آشفته و سرمای اندامم.... یادته چند روز بعدش گلیجانمون مرد؟؟
محمد میگه چرا برف رو تنم نمی شینه نمی دونه که داغ داغم از تو ... اما دوربینم سفید شده بود ! یه ها کردم تو لنزش و یک فریم به افتخار تو ! یه شب بدون فلاش ...
داشتم دیگه نگران همه نگرانی های ثانیه های اکنونت می شدم اما مشترک مورد نظر اصلا روی زمین موجود نمی باشد...
بخار نسکافه داشت روی صورتم می رقصید. یاد نفس های تو افتادم و اون روز تلخ ! تو گفتی هر چی تلخ تر باشه یعنی خوب دم کشیده ... خندیدم !
شروع کردم روی شیشه نوشتم:
خواب در چشم ترم می شکند
نگران با من استاده سحر
صبح می خواهد از من
کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر
در جگر لیکن خاری از ره این سفرم می شکند
نازک آرای تن ساقه گلی که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
هی دریغا به برم می شکند
. نیما .

خدا عزیز و از راه رسوند ...
الو ...
الان کجای آسمونی؟
سکوت
می دونی که دلم می میره بی تو ؟
سکوت
زنده شدم ... خدا رو شکر

Monday, December 15, 2008

;) من با توام عزیزم اسم منو صدا کن

تو با منی حس می کنمت
همین جا روبروی خودم

Saturday, December 13, 2008

My Wall-E
.
.
.
Love you ;) i want to kiss you ;)

Monday, December 08, 2008

میشه تا آخر عمر با خیالت سر کرد ... میشه عاشق موندو عشق را باور کرد


سفره ی ابریشمین سبز
با حضور گل باران سلام تو
صبحانه ی ما سرخی سیب ممنوعه
گاز می زنیم تمام ابعاد فضایی اش را
آسمانی نقطه چین
از نگاه تو و انگشتان من
می نوشم از احساست 
زرین باف نقش بسته بر پیکرم
تنهایی ام قسمت شده 
از آغوش تو
تا بی کرانه ی لبخند هایم
چه کنم که هنوز مرا معجزه ای
هل می شوم وقتی تو منو می بوسی
.
.
.
( :P :D :) ;) زرنگی ؟؟؟؟حالا که نمیای تو کادر من گل باقالی ام تو اون گلدون )

Friday, December 05, 2008

Sparrow & Moon ...!


من بی تو هیچم تو باورم نکن
خیسم ز گریه تنها ترم نکن
عاشق نبودم تا با تو سر کنم
آتش نبودم خاکسترم نکن
اگه عاشقت نبودم 
اگه بی تو زنده بودم 
تو بمون که بی تو غصه می خورم
اگه دل به تو نبستم
اگه این منم که هستم
ولی از هوای گریه ات پرم
اگه شکوه دارم از تو
اگه بی قرارم از تو
تو بمون که آشیانه ام تویی
به هوایت ای ستاره
به تو می رسم دوباره
اگه عاشقم بهانه ام تویی
دل کنده بودم از همزبونی ات
پنهون نکردی از من نشونی ات
من پا کشیدم از عهد بسته ام
تو پا فشردی بر مهربونی ات
اگه همزبون نبودم
اگه مهربون نبودم
چه کنم دل این دل شکسته رو
اگه سرد و مرده بودم
اگه پر نمی گشودم 
به تو بستم این دو بال خستمو 
.
.
.
تنها سلام شد همه ی هیجان مکررم ! احساسم را باد برد همان طور که نوشته هایم را
اما من هنوز جاریست
فیروزه ای
و 
سربلند 
...

Thursday, December 04, 2008

پس چرا اینجا برف نمیاد؟؟؟؟


لحاف شور و خنک دستات و بکش رو خلوت پاهام
.
.
.
برای مهربون همیشگیم که هر شب با من

Monday, December 01, 2008

sedat aroOmam mikOne ;)


JOjeye man ye dOne
LOpash mese hendOne
labash mese gand shirin
dOsesh daram bishazin
وقتی او شاعر می شود
.
.
.
PS
سعی کردم تایپش رو رعایت کنم
(آخه مجدید جان دلبندم تو مگه ترکی ؟؟؟ اون قند نه گند !! :D ;) )