Tuesday, February 07, 2006

ماه سیزدهم

!دو روز ِ دیگر مسیح را به صلیب می کشند
آب ناتوان تر از آن بود تا دیواره ی مشک را بچسبد. هیچ وقت این چنین احساس ِ بیهودگی و ناتوانی نکرده بود
***
دیگر مرثیه های همیشگی سیرابم نمی کند. قادر نیستم با این روضه های همیشگی به آرامش برسم. چرا با گذشت ِ هرسال حریص تر و پر توقع تر از همیشه می شوم . دیگر بوی محرم برایم یادآور ِ لذت ِ تخم شربتی های مادربزرگ نیست . من بزرگ شدم اما محرم نه! چرا حرمت ِ این ماه را در مرثیه ای می شکنند بی آنکه بدانند هدف چیزی جز تشنگی بوده است. هدف عطش ِ حضور است نه خشکی به ظاهر زبان آن روز زمین شاهد ِ درد واقعی بود دردِ نفهمیدن ، دردِ کوچکی ،دردِ حرمت شکنی ... آیا کسی نمی خواهد پیام ِ امام را فریاد کند نه زخم هایش را؟
زخم مولارا با ناآگاهی ، تحریفِ دین خدا ،با این همه بی عدالتی دوباره نمک نپاشید.بروید سادگان ِ هزار، دور ِ این همه خاموش ِ آن سال ها! صدای حق طلبی سه ساله لالایی ِ پدر است نه غم نامه ی خار. کاش مرگ ِ سه ساله را به گرسنگی تعبیر نکنیم . عروج زیبای کوچک ِ بزرگ را معجزه ی نور بگیریم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home