Wednesday, March 08, 2006

ماه بيست و پنجم

از اين كه نيستي و يادت تصور روزهاي ادامه خواهد شد نمي رنجم
من سخت خواهان آينده اي هستم كه بفهمي چگونه ذهنم آمدنت را جشن خواهد گرفت
انتظار سهم آدمي از روزهاي هميشه با خداست
گفتم شايد نوبتم باشد. راستي كي؟ چقدر مي توانم ماهي قلبم را در نگاه تو خلاصه كنم
**********
ديشب يه عالمه ماهي قرمز ديدم. كاش عيد امسال به قشنگي خوابم باشه. پر از ماهي‌قرمز هايي كه توي تنگ من ،تنگ ِ خود ِ خودم براي من مي رقصند. هميشه آرزو داشتم تو رو توي خواب ببينم ديشب به آرزوي ديرينه ام رسيدم. يه عالمه سيب سرخ
ديشب يه عالمه بودي .صبح كه از خواب بيدار شدم دستام بوي حضورت رو مي داد
كاش ديشب تموم نمي شد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home