Tuesday, October 31, 2006

ماه هفتادم

تو فکر یک سقفم، یک سقف ِ بی روزن
یک سقف ِ پا برجا، محکم تراز آهن
سقفی که تن پوش ِ هراس ِ ما باشه
تو سردی شب ها، لباس ِ ما باشه
سقفی اندازه ی قلب ِ من و تو
واسه لمس ِ تپش ِ دلواپسی ها، برای شرم ِ لطیف ِ آینه ها
واسه پیچیدن ِ بوی اطلسی
زیر ِ این سقف، با تو از گل، از شب و ستاره می گم
از تو و از خواستن ِ تو می گم و دوباره می گم
زندگیم رو زیر این سقف با تو اندازه می گیرم
گُم می شم تو معنی ِ تو، معنی ِ تازه می گیرم
سقفمون افسوس افسوس، تن ِ ابر ِ آسمون
یک افق، یک بی نهایت، کمترین فاصلمون
تو فکر یک سقفم، یک سقف ِ رویایی
سقفی برای ما، حتی مقوایی
تو فکر یک سقفم، یک سقف بی روزن
سقفی برای عشق، برای تو با من
سقفی اندازه ی قلب ِ من و تو
واسه لمس تپش ِ دلواپسی، برای شرم لطیف آینه ها
واسه پیچیدن ِ بوی اطلسی
تو فکر یک سقفم، یک سقف ِ رویایی
سقفی برای ما، حتی مقوایی
تو فکر یک سقفم، یک سقف ِ بی روزن
سقفی برای عشق، برای تو با من
سقفی اندازه ی قلب ِ من و تو
واسه لمس تپش ِ دلواپسی، برای شرم لطیف ِ آینه ها
واسه پیچیدن ِ بوی اطلسی
زیر ِ این سقف اگه باشه می پیچه عطر تن ِ تو
لختی پنجره هاشو می پوشونه پیرهن ِ تو
زیر ِ این سقف، خوب ِ عطر ِ خودفراموشی بپاشیم
آخر ِ قصه بخوابیم، اول ِ ترانه پاشیم
تو فکر یک سقفم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home